خدایا مهربونیتو قربون

ساخت وبلاگ
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت: 9:05

یه دیقه فکرشو بکن

چقدر ترسناک یا چقدر وحشتناکه آدمی که اینهمه بهم نزدیک بود به روحم ، به جسمم ، اینهمــــــــــــــــــــه نزدیک بود یه دفعه اینجوری باهام غریبه شد؛ چقدر چقدر چقدر؟

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت: 9:05

۱.میگفت تو افسرده شده ای دختر! اسمش افسردگی نبود. وقتی یک چیز بزرگ از قلبت خالی میشود و میریزد کف زمین، اول باور نمیکنی. بُهت زده ای. چشمهایت را میبندی و منتظری این کابوس بلاخره تمام شود. وقتی هردفعه چشم باز میکنی و میبینی درست روی همان نقطه ایستاده ای، کم کم قبولش میکنی. خودت میشوی جزئی از کابوس. ن خدایا مهربونیتو قربون...ادامه مطلب
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت: 9:05

همون چند سال پیش یه روز گفته بود که اصلا قبول نداره که میگن زنا باید معشوق باشن مردا عاشق

جا خوردم...

این فکرش برام عجیب بود

این حرف یه جایی توی ناخودآگاهم نشست  و  یواش یواش اثر خودشو گذاشت

از یه جایی به بعد گمونم من عاشق بودم کتابخوار معشوق

از همونجا فهمیدم که چرا مردا باید عاشق باشن زن ها معشوق

ولی خب دیر بود...خیلی دیر...

راستی شماره ی مطلب برای شما نوشته ۷۲ 

ولی اینجا به من خبر از ۸۵ میده :)))

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 1:54

لیلا حاتمی رو همیشه از عمق وجودم دوست داشتم این روزها بیشتر خودمو به دوران عاشقیش نزدیک میبینم دلم یه جوری میشه وقتی حمید میگه باید خیانت میدیدم چون خودم یه روزی خیانت کردم... هیچ دلم نمیخواد کتابخوارم خیانت ببینه...نه اصلا... واقعا برام آزار دهنده اس جایی که میترا میگه چیزی که برام آزار دهنده اس خدایا مهربونیتو قربون...ادامه مطلب
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 26 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 1:54

از اون روز که کانال ۶ ماه و ۱۰ روزمونو پاک کردم...

از اون روز که خونه ی سبز علی و مهسا رو به خواست خودش حذف کردم رفت

هر روز آی دیشو چک کردم 

هر روز رفتم ببینم واقعا کسی بعد از ما میره اونجا ساکن بشه؟

ولی هر بار نه

یاد فیلم لاک قرمز افتادم

تا قبلش همه میخواستن ... ولی بعد از این اتفاق دیگه هیچ کس طرف اون آدرس نرفت...

مثل لباس سفید عروسی اون زنِ بدبخت که دیگه گفتن برای هیچ کس شگون نداره...

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 1:54

جون به جونمم کنن همونم که هستم

ینی خاک تو سرم کنن

بازم تلفن خونه زنگ زد قلبم تپید

مامان برداشت گفته عه شمایین حال شما؟

دیگه قلبم اومد توی دهنم 

اصن نمیدونم چرا فکر کردم مامانش زنگ زده قرار بذاره 

خاک تو سر عاشقم کنن

که حتی سرابی از کتابخوار هم منو اینجوری ویرون میکنه اینجوری چهار ستون بدنم توی عشقش...از هیجانش...میلرزه

هوف خدای من...

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 45 تاريخ : جمعه 30 تير 1396 ساعت: 1:54

این چند روز گذشته همش خستگی روی خستگی توی تنم انبار میشد تا بالاخره دیشب ساعت هفت و نیم غذا نخورده دست و صورت نشسته مسواک نزده شانه نزده سر بر آستان جانان فرو نهادم و وقتی روح به بدنم برگشت دقیقا ۱۲ ساعت از آن لحظه میگذشت! حالا که بیدار شدم تازه مغزم راه افتاده و فهمیدم چرا همش فکر میکردم آقای میم خدایا مهربونیتو قربون...ادامه مطلب
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 11:38

بعد از یک هفته رفتن به شرکت فهمیدم  چند تا از دخترها که خب هیچکدوم توی سوله نیستن...همه توی ساختمون اداری هستن...یک دل نه صد دل عاشق آقای میم هستن حالا شما خودتون حدس بزنید بنده ی حقیر وقتی برای دقایقی چند قدم توی ساختمون اداری بر میدارم با چه موج نفرتی مواجه ام :/ فکر میکنن رقیب تازه شدم براشون کاش خدایا مهربونیتو قربون...ادامه مطلب
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 11:38

خب من الآن تغذیه مو خوردم 

خوابمو به قدر کافی داشتم

حالا سر حالم 

خب دیگه وقتشه پاشم برم شرکت 

پس چرا هنوز شبِ؟

اگه الآن نرم از این خونه دوباره فکرم درگیر کتابخوار میشه

کاش برای همه ی عمرم استخدام بشم توی اون آزمایشگاه خاک گرفته 

اونجا بشه خونم 

دیگه از دست این فکر و خیالا ی بیهوده خلاص شم

بعدا نوشتم:

الآن یادم افتاد دست به پروژه ی پایانیم نزدم

فکر عشق و عاشقی دوباره از سرم پرید[با کف دست شترق میکوبد بر پیشانی مبارکش]

خدایا مهربونیتو قربون...
ما را در سایت خدایا مهربونیتو قربون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshamdunim2 بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 6:04